تکلیف کسی که درنقاط محروم است وخبری ندارد
آدرس وبلاگ تحلیلی-تحقیقی اسjاد علی اکبر داراب کلائی vareson-asia98-ir


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 436
بازدید دیروز : 110
بازدید هفته : 436
بازدید ماه : 3044
بازدید کل : 236694
تعداد مطالب : 1056
تعداد نظرات : 314
تعداد آنلاین : 1

 ابزارهای زیبا سازی برای سایت و وبلاگ گالری تصاویر سوسا وب تولز





در اين وبلاگ
در كل اينترنت


تعبیر خواب آنلاین


استخاره آنلاین با قرآن کریم


بسم الله الرّحمن الرّحیم     اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.     اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد و عجّل فرجهم     جهت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان(عج) صلوات    التماس دعا    دریافت کد از: ابزار وب ارایه دهنده انواع ابزار وبمستر و...

تکلیف کسی که در نقاط بسیار محروم زندگی کرده و هیچ خبری از انبیاء یا دین به او نرسیده است، در قیامت چیست؟ آیا عذاب می‌شود یا به بهشت می‌رود؟

 

اگرشخصی دراقصی نقاط دنیا مثلاً کوه‌های هیمالیا ویا قطب شمال به دنیا آید و والدین او نیز آگاهی ازخدا و دیانت نداشته باشند و از دنیا برود و هیچ‌گونه هدایتی هم نشود و گناهی هم نکرده باشد، آیا روز قیامت و نزد خداوند جهنمی است؟ و اگر پاسخ رجعت است و او نخواهد رجعت نماید تکلیف اوچیست؟ اگربهشتی است فبها، واگر برای هدایتش و رفتن به بهشت باید رجعت کند؟ مایل به رجعت نیست‌! واگرجهنمی است آیا این از عدل خداوند به دور نیست؟ خواهشمندم باتوجه به همه جوانب پاسخ را بفرمائید. موفق باشید. پاسخ: با توجه به این که درخواست نمودید به

همه‌ی جوانب پاسخ داده شود، لازم است به چند نکته‌ی مهم ذیل با عنایت کامل دقت فرمایید: الف – خداوند کریم خود می‌فرماید که اگر بنده‌ای را

بدون هدایت عذاب کنم، معترض خواهد شد: وَ لَو أَنَّا أَهلَكنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبلِهِ لَقَالُو رَبَّنَا لَو لَا أَرسَلتَ إِلَينَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ ءَايَاتِكَ مِن قَبلِ أَن نَّذِلَّ وَ نخَزَى‏

(طه -134) اگر پيش از آمدن پيامبرى عذابشان مى‏ كرديم، مى ‏گفتند: اى پروردگار ما، چرا رسولى بر ما نفرستادى تا پيش از آن كه به خوارى و رسوايى افتيم، از آيات تو پيروى كنيم؟ لذا به طور قطع خداوند متعال حجت را بر بنده‌اش تمام می‌کند. لذا وسایل و واسطه‌های راهنمایی او را در مقابلش قرار می‌دهد. البته الزامی ندارد که این راهنما حتماً پیامبر خدا (ص) یا کتاب آسمانی باشد [که به طور قطع چنین شخصی سواد خواندنش را ندارد، چه رسد به درک و فهمیدنش را]. بلکه افراد یا واسطه‌های دیگری که او را بشارت و انذار دهند می‌فرستد. البته اصل هدایت به یکتاپرستی است. لذا ممکن است مطالب مربوط به وجوب و احکام نماز به چنین شخصی نرسد، اما حجت برای خداپرستی بر او تمام می‌شود و اراده‌ی این که

او موحد شود و یا مشرک، با خود اوست. چنان چه فرمود: وَ لَقَد بَعَثنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعبُدُوا اللَّهَ وَ اجتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنهُم مَن هَدَى اللَّهُ وَ

مِنهُم مَن حَقَّت عَلَيهِ الضَّلالَةُ فَسيرُوا فِي الأَرضِ فَانظُرُوا كَيفَ كانَ عاقِبَه المُكَذِّبينَ (النحل - 36) به ميان هر ملتى پيامبرى مبعوث كرديم، كه خدا را

بپرستيد و از طاغوت دورى جوييد. بعضى را خدا هدايت كرد و حق بعضى دیگر گمراهی بود. پس در زمين بگرديد و بنگريد كه عاقبت كار كسانى كه پيامبران را به دروغ نسبت مى‏دادند، چگونه بوده است‏. ب- خداوند حکیم و کریم، قبل از آن که پیامبران بیرونی را [که ممکن است برخی به آنها یا کتابشان دسترسی نداشته باشند] ارسال نماید، در وجود هر کسی پیامبر درونی «عقل» را قرار داد و فطرت او را نیز بر اساس یکتاپرستی آفرید و

دستور داد که به دین فطری خود برگردید: فَأَقِم وَجهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطرَتَ اللَّهِ الَّتي‏ فَطَرَ النَّاسَ عَلَيها لا تَبديلَ لِخَلقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ القَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكثَرَ

النَّاسِ لا يَعلَمُونَ (الروم - 30) به دين یکتاپرستی روی‌آور. (یکتاپرستی) فطرتى است كه خدا همه را بدان فطرت بيافريده است و در آفرينش خدا

تغييرى نيست. دين پاك و پايدار همین است. ولى بيشتر مردم نمى ‏دانند. فطرت هر کسی او را به بندگی و پرستش غیر می‌خواند و به همین خاطر است که بلا استثناء همگان پرستنده هستند. [چه خداوند را بپرستند و چه غیر خدا هر آن چه هست را] و هر فطرتی می‌فهمد که همه مانند خودش مخلوق هستند و لابد باید خالقی باشد که از جنس مخلوقات نباشد و همگان را او خلق کرده باشد. لذا خداوند این درک را بدون نیاز به هیچ پیامبری در فطرت بشر قرار داده و اصل پرستش و یکتاپرستی را با خلقتش عجین نموده است. کسی که در محرومیت صرف ارتباطی به سر می‌برد و هیچ سوادی هم ندارد، فطرتش [که نیازمندی او را به غیر نشان می‌دهد] او را به سوی قدرتی بزرگ می‌کشاند. چنین کسی دست کم طبیعت را می‌بیند. ممکن است ابتدا گمان نماید که خورشید، ماه، ستارگان، حیوانات و ... همان قدرت بزرگ هستند. اما اگر عقلش را به کار بیاندازد و از پیامبر درونی خود پیروی کند، به سطح فهم خود متوجه می‌شود که همه اینها مانند خود او محدود و فقیر و محتاج به غیر هستند. چنان چه بت پرستان حضرت ابراهیم (ع) را به خورشید و ماه و ستاره پرستی دعوت کردند و او پس از همراهی و مشاهده‌ی غروب و افولشان، به آنها گفت:

(الانعام): فَلَمَّا جَنَّ عَلَيهِ الَّيلُ رَءَا كَوكَبًا قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الفِلِينَ(76) فَلَمَّا رَءَا القَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئنِ لَّم يهَدِنىِ

رَبىّ‏ِ لَأَكُونَنَّ مِنَ القَومِ الضَّالِّينَ(77) فَلَمَّا رَءَا الشَّمسَ بَازِغَةً قَالَ هَاذَا رَبىّ‏ِ هَاذَا أَكبرَُ فَلَمَّا أَفَلَت قَالَ يَقَومِ إِنىّ‏ِ بَرِى‏ءٌ مِّمَّا تُشركُونَ(78) إِنىّ‏ِ وَجَّهتُ وَجهِىَ

لِلَّذِى فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضَ حَنِيفًا وَ مَا أَنَا مِنَ المُشركِينَ(79) چون شب او را فروگرفت، ستاره‏اى ديد. گفت: اين است پروردگار من. چون فرو شد،

گفت: فرو شوندگان را دوست ندارم. (76) آن گاه ماه را ديد كه طلوع مى ‏كند. گفت: اين است پروردگار من. چون فروشد، گفت: اگر پروردگار من هدایتم ننمايد، از گمراهان خواهم بود. (77) و چون خورشيد را ديد كه طلوع مى ‏كند، گفت: اين است پروردگار من، اين بزرگتر است. و چون فروشد، گفت: اى قوم من، من از آن چه شريك خدايش مى ‏دانيد بيزارم، (78) من از روى اخلاص روى به سوى كسى آوردم كه آسمان‌ها و زمين را آفريده است، و من از مشركان نيستم. (79) پس از مسئله‌ی اعتقاد و دعوت درونی به خداپرستی، خداوند حکیم و رحیم، بدی و خوبی هر کس را به

خودش الهام نمود: (الشمس): وَ نَفسٍ وَ مَا سَوَّئهَا(7) فَأَلهمَهَا فجُُورَهَا وَ تَقوَئهَا(8) و سوگند به نفس و آن كه نيكويش بيافريده (7) سپس بدي‌ها و

پرهيزگاري‌هايش را به او الهام كرده است. هر کسی به حدّ خود می‌داند که چه چیز خوب و چه چیز بد است. چنان چه در مسائل زندگی مادی خود، بد و خوب را تشخیص می‌دهد و به سوی منافع‌اش حرکت می‌کند. همان آدم فرضی در پشت کوه هیمالیا نیز می‌داند که مثلاً کشتن والدینش بد است، محبت خوب است، دروغ و خیانت بد است، صداقت، درست‌کاری خوب است، دزدی بد است و امانت داری خوب است. چنان چه اگر قصد قتلش را بکنند، یا به او دروغ بگویند یا خیانت کنند و یا اموالش را به سرقت برند و یا ... خوشش نمی‌آید.

ج – و اما خداوند متعال عادل است. لذا به

اندازه‌ی ذره‌ای نیز به کسی ظلم نمی‌نماید: وَ نَضَعُ المَوازينَ القِسطَ لِيَومِ القِيامَهِ فَلا تُظلَمُ نَفسٌ شَيئاً وَ إِن كانَ مِثقالَ حَبَّةٍ مِن خَردَلٍ أَتَينا بِها وَ كَفى‏

بِنا حاسِبينَ (الأنبیاء - 47) روز قيامت ترازوهاى عدل را تعبيه مى‏كنيم، و به هيچ كس ستم نمى ‏شود. اگر عملى به سنگينى يك خردل هم باشد به

حسابش مى ‏آوريم، كه ما حساب‏ كردن را بسنده‏ايم. لذا با توجه به این که نعمت و امکان همگان (از کمالات درونی گرفته تا شرایط و امکانات بیرونی)

یک‌سان نیست، فرمود: وَ لاٰ نُكَلِّفُ نَفساً إِلاَّ وُسعَها وَ لَدَينا كِتابٌ يَنطِقُ بِالحَقِّ وَ هُم لا يُظلَمُونَ (المؤمنون - 62) بر هيچ كس جز به اندازه توانش

تكليف نمى ‏كنيم. و نزد ما كتابى است كه به حق سخن مى ‏گويد. و بر آنها ستمى نمى ‏رود. آری، بر هیچ کس بیش از اندازه‌ی توانش تکلیفی نیست و از هیچ کس نیز بیش از تکلیفی که بر عهده‌ داشته سؤالی نمی‌شود. لذا ممکن است که آدم فرضی در سؤال، مثلاً با رسالت پیامبر اکرم (ص)، ولایت حضرت امیر علیه‌السلام، احکام خمس و زکات یا فضیلت نماز شب آشنا نشده باشد، اما به حدّ خودش با یکتاپرستی و بدیهی‌ها و خوبی‌ها آشناست و به همان حدّ امکان مکلف است و به همان حدّ تکلیف مؤاخذه می‌گردد و ثواب یا عقاب داده می‌شود. و این عین عدل توأم با رحم است. 

د – فرض این که انسان بدون راهنمای بیرونی و درونی و هم چنین بدون علم و آگاهی، هیچ گناهی نکند، محال است. حتی انسان‌های عالم و مؤمن نیز مصون از گناه نیستند و به غیر از معصومین (ع) که معدن وحی و علم هستند، هر کسی ممکن است گناهی کند و به همین دلیل باب توبه و بازگشت نیز همیشه باز بوده و بدان دعوت شده است. ولی اگر چنین شخصی [فرضی] مرتکب گناه نیز شد، پاسخش داده شد که به اندازه‌ی تکلیفش از او سؤال می‌شود و هیچ ظلمی به او روا نمی‌گردد. لذا اگر ندانسته، نفهمیده، از روی غیر عمد و ... گناهی مرتکب شود نیز بابت آن مؤاخذه نمی‌شود. مگر آن که از روی عقل، فطرت و وجدان خود بداند که این کار خطا است، ولی انجام دهد. چنان چه برای مؤمن نیز همین‌طور است. فرض بفرمایید مؤمنی مشروب حرامی را به گمان آب یا شربت بنوشد، اگر چه آثار منفی فیزیکی بر او مترتب خواهد شد، اما گناهی بر او نوشته نمی‌شود.

ﻫ - با توجه به موارد فوق، ضرورتی ندارد که انسان محروم حتماً رجعت نماید و البته باید دقت شود که حیات ما، قبل از آخرت به دنیا ختم نمی‌گردد، بلکه برزخ [حیاتی میان دنیا و آخرت] نیز وجود دارد که بسیاری از محرومیت‌های مظلومین در آنجا جبران و کامل می‌گردد. برای روشن‌تر شدن مبحث به مطلب ذیل توجه بیشتری فرمایید: فرض نمایید، نه یک انسان در پشت‌ کوه‌های هیمالیا، بلکه یک مسلمان مؤمنی (مثل یک مادر بزرگ)، بی‌سواد بوده و نمی‌توانسته که قرآن، حدیث، کتب علمی، تاریخ، احکام و ... بخواند، بلکه به اندازه‌ی عقل و امکان خود، بشارت‌ها و انذارها را شنیده، ایمان آورده و به نسبت توان و تکلیفش نیز عمل نموده است. قاعدتاً جزای چنین کسی جنت الهی است. ولی بهشت جای انسان جاهل و بی‌سواد نیست. بلکه انسان کامل وارد بهشت می‌شود. پس تکلیف چنین کسی چیست؟ بدیهی است که او مراحل تکامل خود را در برزخ سپری خواهد نمود. برای فرد مفروض سؤال شما نیز امکان حیات برزخی و رشد و کمال باقی است.

و - رجعت برای همگان نیست و برای مؤمنین خاصی که توفیق رجعت دارند نیز اختیاری است و فقط رجعت برخی از کفار و مشرکین که خداوند رجعت و جزای دنیایی آنها را نیز اراده نموده است به صورت اجباری صورت می‌پذیرد.

x-shobhe.com





:: موضوعات مرتبط: شبهات اعتقادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1117
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ن : موعظه
ت : سه شنبه 25 شهريور 1393
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


(function(i,s,o,g,r,a,m){i['GoogleAnalyticsObject']=r;i[r]=i[r]||function(){ (i[r].q=i[r].q||[]).push(arguments)},i[r].l=1*new Date();a=s.createElement(o), m=s.getElementsByTagName(o)[0];a.async=1;a.src=g;m.parentNode.insertBefore(a,m) })(window,document,'script','//www.google-analytics.com/analytics.js','ga'); ga('create', 'UA-52170159-2', 'auto'); ga('send', 'pageview');